درباره شیراز

درباره

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست​تر دارند حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ                  
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را جواب تلخ می​زیبد لب لعل شکرخا را جوانان سعادتمند پند پیر دانا را که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را که بر نظم تــــو افـــشانـــد فــــلک عقــــد ثرــــیا را
گزارش تخلف
بعدی